زندگی همینه خداحافظ
واژه ای سراسر بغض واژه ای سراسر بحت واژه ای سراسر حیرت و در انتظار لحظه دیدار و این لحظه هاست می گذرد بر روی هم چه رفتنی هر لحظه اشن دریا دریا وجودم را می برد و من می خواهم یک دریا گریه کنم یا شاید دریا تاب نیارد بغض گریه هایم را و من منتظرم همچنان هر چند گاهی انتظارم را حوصله می برد ولی صبر خودش می آید وخودش می رود و من همچنان پشت نقاب بغض در انتظارم پشت واهه حیرت پشت واهی فنا انتظار انتظار را می کشم که خودش انتظار بیاید و انتظارش را بکشد من که نمی توانم تا قیامت بایستم و انتظار را معنا کنم
نوشته شده در چهارشنبه 90/6/30ساعت
8:32 عصر توسط مهدی نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |